my month پارت¹²

یونگی با آرومی و صبر لقمه های کوچیکی توی دهن پسرکش میذاشت بعد هر لقمه حدود ¹ دقیقه صبر میکرد تا پسرکش کامل لقمه رو بخوره و بعدش لقمه بعدی
جیهوپ با تعجب بهشون نگاه میکرد

جیهوپ در گوش جین: هیونگ اینا همون دیشبیان؟
جین شونه هاشو به معنی نمیدونم انداخت بالا
تهیونگ: کوک توهم میخای؟
یونگی: از رو من اصکی نرو بچه
تهیونگ: بگو آااا آفرین

بعد صبحونه
تو اتاق

یونگی: جیمین لباس بپوش باید ببرمت شرکت
جیمین: باشه
جیمین: نمیری بیرون؟
یونگی: من که دیدم چیو قایم میکنی؟
جیمین:....
یونگی که دید پسرکش اقدام به عوض کردن لباسش نمیکنه خودش دست به کار شد لباسی رو از کمد برداشت و لباسای پسرکشو درآوورد
نمیتونست خیره نشه کمر باریک و پوست سفید ترکیب این دوتا براش بینظیر بود بعد چند دقیقه لباسای پسرکو براش پوشوند
و بعدش دستشو گرفت و به پایین رفتن و سوار ماشین شدن

جیمین: دیشب گفتی که گوشیمو بهم میدی

یونگی از تو داشبورد گوشی جیمینو درآوورد و بهش داد

جیمین: توشو که نگاه نکردی؟
یونگی: فقط یه نگاه ریز انداختم
یونگی: راستی فردا میریم پیش مامان بابات
جیمین: چرا؟
یونگی: چون خودشون گفتن
جیمین: باشه

بعد یه ساعت

ویو جیمین *
یه شرکت خیلی بزرگ بود یونگی سوئیچو داد به یه مرده
و بعدش یه آقاهه اومد پیش یونگی
مرده: جناب مین، معرفی نمیکنید؟
یونگی: دوست پسرم جیمین
مرده: آهان بله، جیمین شی منو میتونی آقای یو صدا کنی
یونگی: به خدمتکارا بگو جمع شن
آقای یو: بله، خدمتکارا ! تو سالن اصلی جمع شین
یونگی: خب، دوست پسرم جیمین. از این به بعد بعضی مواقعه با خودم میارمش اینجا چندتا قوانین رو رعایت میکنین، یک باهاش خوب رفتار میکنین، دو هرچی خواست بهش میدین
فهمیدین؟
همه: بله
خدمتکار: آقا ببخشید من یه سوال داشتم
یونگی: بگو
خدمتکار: خود جیمین شی هم قوانین شرکتو رعایت میکنن؟
جیمین: قوانین شرکت چیه؟
یونگی: بعدا بهت میگم
یونگی: خب معطل چی هستین؟ چند تاتون پاشین بیاین پیش جیمین بقیتونم به کاراتون برسین
یونگی: جیمین، گوشیت
جیمین: چرا؟ منو اووردی اینجا بعد میخوای گوشیمم ازم بگیری؟ نمیدمش حوصلم سر میره
یونگی گوشیو بزور از دست جیمین گرفت
یونگی: بیبیه خوبی باش،تا همینجا به فا*کت ندادم، باشه؟ حرف گوش کن واسه من که ضرری نداره همینجا همه صداتو بشنون
جیمین: الان من چیکار کنم؟
یونگی: پیش اون خدمتکارا باش تا من کارم تموم شه
جیمین: هوم

ویو جیمین:

رفتم پیش اون خدمتکارایی که یونگی گفته بود

خدمتکار ۱:خب جیمین کم و کسری نداری؟
خدمتکار ۲:جیمین کجا با یونگی آشنا شدی؟
خدمتکار ۳:چند سالته؟
جیمین: بسه، دونه دونه جواب میدم
خدمتکار۳:خب کجا آشنا شدین؟
جیمین: گی بار
خدمتکار ۲:چندسالته؟ تاحالا باهم ک....
خدمتکار ۱:دیگه وارد حریم شخصیش نشو که
خدمتکار۲:ببخشید خب نگفتی چند سالته؟
جیمین: من نوزد...
جیهوپ: جیمین شی یونگی میگه کارت داره
جیمین: هیونگ، نگفت چه کاری؟
جیهوپ: نه
جیمین: باشه الان میام
دیدگاه ها (۰)

my month پارت¹³

my month پارت¹⁴

My monthپارت¹¹

My month پارت¹⁰

باورم کن... ( پارت ۳۱ )

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط